آرتینآرتین، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره

شازده كوچولوی ما آرتین

آرتین خان اول به روایت تصویر (هفت ماهگی)

سلام سلام گل پسری اومدم با عکسای هفت ماهگیت اما با تاخیر. تعداد عکسهات هم خیلی کمه. ببخشید.  سلام سلام گل پسری اومدم با عکسای هفت ماهگیت اما با تاخیر. تعداد عکسهات هم خیلی کمه. ببخشید.  ...
30 ارديبهشت 1391

سفرنامه (مشهد- اردیبهشت 1391)

دردونه ی مامان یک سفر غیر منتظره برامون پیش اومد. سه شنبه شب مامان جون فاطمه زنگ زد و گفت که شنبه میخوایم دایی محمد و فریبا جون رو عقد کنیم، ما هم چهارشنبه بلیط گرفتیم و پنجشنبه راهی مشهد شدیم. من هم کمردرد داشتم، بنابراین همش بغل بقیه بودی و من کمتر بغلت میکردم. همه چی به خوبی و خوشی تموم شد. راستی الینا خانم 40 روزه رو هم دیدیم. خیلی بانمک بود. برعکس شما که مو نداشتی الینا جون تا پیشونیش هم پر مو بود. تو راه رفت خیلی آقا بودی و موقع پیاده شدن همه میگفتن، چه پسر خنده رویی. همه ی راه رو براشون میخندیدی ولی تو راه برگشت 10-20 دقیقه اول به علت گرما، همش گریه کردی و بعدش خوابیدی تا تهران. عاشششششششششششششقتم دوشنبه این هفته ...
27 ارديبهشت 1391

تولد بابا احسان

عزیزم میدونی الان کجاییم؟ یه سفر غیر منتظره برامون پیش اومد. من و شما دوباره اومدیم مشهد. چرا؟ آخه برای دایی محمد یه همدم پیدا شده و قراره فردا دایی محمد و فریبا جون تو حرم امام رضا با هم پیمان ببندند. انشالله سالیان سال با خوبی و خوشبختی با هم زندگی کنند. آمین. جزئیات سفرمون رو تو پستهای بعدی می نویسم. الان فقط اومدم از طریق وبلاگ شما تولد بابا احسان رو تبریک بگم. امسال اولین سالیه که شما روز تولد بابا هستی و اولین سالیه که منو بابا روز تولد بابا کنار هم نیستیم. آخه بابا نمیتونست مرخصی بگیره، ما هم مجبور شدیم تنهایی بیایم.  " احسان جان تولدت مبارک. امیدوارم همیشه شاد و موفق باشی و سالیان طولانی در ک...
22 ارديبهشت 1391

اولین های آرتین خان اول

یدونه مامان دیروز یعنی دوشنبه 18 اردیبهشت اولین مرواریدت از صدف بیرون اومد. مبارکههههههههه. انشالله بقیه رو هم راحت دربیاری.  دیروز از سر کار که اومدم، مامانی گفت دندونت در اومده. انقدر خوشحال شدم. زودی رفتم دستامو با صابون شستم تا دندونت رو ببینم. تا دهنت رو باز میکردم، زبونت رو میاوردی بیرون و اجازه نمیدادی دندونت رو ببینم. ولی بالاخره موفق شدم. فدای اون دهن و دندون و کلا صورت ماهت بشم من.   روز شنبه هم برای اولین بار حدود 10 دقیقه مستمر و بدون کمک نشستی . جلوی لپ تاپ نشسته بودی و با دایی مرتضی چت تصویری میکردی. بچه ی این دور و زمونه ای دیگه. از روز اول آشنا با تکنولوژی. فدای اون پاهای کوچولوت بشم من. ...
19 ارديبهشت 1391

چکاب هشت ماهگی

قند عسلم پنجشنبه 14 اردیبهشت همراه بابا احسان رفتین بهداشت برای چکاب. آخه من سر کار بودم. بابا میگفت وقتی رفتیم بیرون، خیلی ذوق کرده بودی و همش جیغهای شادی سر میدادی. بابا میگفت با چشای نازنینت ماشینها رو دنبال میکردی تا از دیدت محو میشد. میرفتی سراغ ماشین بعدی. عاااااااااااشقتم.   اینم نتیجه چکابت: وزن: 8800 گرم قد: 74سانتیمتر دور سر: 47.5 سانتیمتر البته گفتن دور سرت زیاده و باید دو هفته دیگه ببریمت چکاب. البته خیلی نگران نیستم، چون هم سر من بزرگ بوده، هم سر بابا. انشالله که چیزی نیست.   گل پسر مامان 14 اردیبهشت، وبلاگت یکساله شد. مبارکهههههههههههههه خداوند کمک کنه تا بتونم نوشتن وبلاگت رو ...
16 ارديبهشت 1391

8 ماهگی آرتین خان اول

پسرم، عشقم، عمرم، جونم، همه وجودم 8 ماهگیت مبارک     اومدم اینجا تبریک بگم. باید برم سرکار بعدا پستت رو کامل میکنم و کارهای این ماهت رو برات مینویسم. (الان ساعت 7:10 صبح) ادامه دارد................                          نوشته شده در ساعت 10/5 شب گل مامان   هر روز و هر روز شیرین و شیرین تر میشی. کارهای جدید هم یاد میگیری. ولی مشغله مامانت خیلی زیاد شده، و نمیتونه بیاد و برات بنویسه و هم به علت سر کار بودن، همه کاراتو نمیبینم. تو این هفته کلی کار جدید یاد گرفتی.  1- پنجشنبه 31 فروردین: بعد از چند روز نشستن...
13 ارديبهشت 1391

سفرنامه (تالش- اردیبهشت 1391)

گل پسر شرمنده دوباره دیر اومدم. باور کن سرم خیلی شلوغه. سعی میکنم تو پست بعدی کارهاتو برات بنویسم تا برات بمونه. ولی الان میخوام از سفر شمالمون برات بگم.  سه شنبه بعدازظهر با یکی از دوستای بابا احسان رفتیم تالش. اونجا خیلی بهمون خوش گذشت. مثل همیشه همه عاشقت شدن و همش میگفتن صفا آوردی. قربون قدت برم من که همیشه و همه جا دل میبری. واما برات بگم از خودت. دیگه به من خیلی کار نداشتی. عاشق سبزه ها و فضای باز بیرون بودی. فکر کنم تو هم از تو آپارتمان بودن خسته شدی. نه سراغ منو میگرفتی و نه سراغ شیر. یک گربه سمج هم تو حیاطشون بود که با اون کلی هم حال میکردی.  برای اولین بار دریای خزر رو هم دیدی. چشم از دریا برنمیداشتی. هر ...
10 ارديبهشت 1391
1